تدوین راهبرد فناوری در صنایع فولاد ایران-مورد بررسی شرکت ذوب آهن

امروزه،صنایع باید همگام با تحولات فناوری حرکت نمایند ولازمه این حرکت داشتن راهبرد فناوری مناسب است. انتخاب حوزه های جدید کسب و کار، با توجه به توانمندی های صنایع از تصمیمات مهمی است که. باید توسط مدیریت کلان بنگاهها اتخاذ شود. بدین ترتیب بنگاه ضمن حفظ توانمندی های قبلی، توانمندی های لازم را جهت تولید محصولات. و ارائه خدمات جدید بدست می آورد.

تدوین راهبرد فناوری-همانا راهبرد فناوری به کارگیری، توسعه و نگهداری کلیت دانش و توانایی شرکت است. اگرچه فناوری عاملی بسیار مهمی به شمار می رود ولی به تنهایی برای تضمین موفقیت کسب و کار کافی نیست. کسب و کار موفق همانا یکپارچه سازی نو آوری فناوری با تولید و بازیابی و مالی و نیروی انسانی .در راستای تحقق اهداف تعیین شده شرکت است. اولین و مهمترین گام در مدیریت راهبردی، فن آوری تدوین یک برنامه برای تعیین. اولویت های سرمایه گذاری بنگاه در حوزه فناوری برای یک افق بلند مدت است.

با توجه به قدمت شرکت ملی ذوب آهن و جهش فناورانه آن در. طی سال های اخیر، در این مقاله تلاش شده با استفاده از. مدل هکس و مازلوف راهبردهای فناوری این شرکت مشخص شود.

مقدمه

تا قبل از سال 1980 در اندیشه و عمل مدیریت راهبردی، جایی برای فناوری وجود نداشت و فناوری. تنها بعنوان یک ابزار و گاهی یک پارامتر صرفاً فنی مورد بررسی قرار می گرفت. در اوایل دهه 1980، بنگاه ها به راهبرد فناوری اهمیت بیشتری دادند.

با توجه به اهمیت روز افزون فناوری در توسعه سازمان ها، راهبر فناوری در عمل بعنوان. یکی از مهمترین مباحث راهبردی سازمان ها مطرح شد. در واقع، راهبرد فناوری با مسائلی چون بهره برداری، توسعه و حفظ میزان کل دانش و توانایی های شرکت. سر و کار دارد، بدین لحاظ تدوین راهبرد فناوری. یکی از مهم ترین کارهای سازمان جهت دستیابی به مزیت های رقابتی است.

تدوین راهبرد فناوری

امروزه شرایط بازار بین المللی و رقابت سنگین حاکم بر آن. و نیز بازار کسب و کار منطقه ای به گونه ای است. که بنگاههای تولیدی هر روزه با شرایط و رویدادهای تازه ای در محیط بیرونی کسب و کار خود مواجه میشوند. این امر، بخصوص در صنعت فولاد که راهبردی و بسیار تأثیر پذیر. از متغیرهای بیرونی است، مشهودتر است، فولاد همیشه کالای راهبردی بوده،. بنحوی که امروزه میزان تولید فولاد و محصولات فولادی یکی از شاخص های مهم توسعه صنعتی کشورهاست.

شرکت ملی ذوب آهن به عنوان قدیمی ترین کارخانه فولاد کشور به نوعی پرچم دار این صنعت بوده. و حرکت آن در لبه فن آوری روز دنیا باعث تشدید انگیزه سایر کارخانجات فولاد خواهد شد. از آنجا که فناوری در این شرکت از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است،. لذا تدوین راهبرد فناوری این شرکت میتواند در به روز رسانی فناوریها. و دستیابی به مزیت رقابتی پایدار، تأثیر بسزایی داشته باشد.

مرور ادبیات

تعاریف راهبرد فناوری از دیدگاههای مختلف عبارت است از:

-راهبرد فناوری، عبارتست از تعیین اولویت های سرمایه گذاری در زمینه توسعه فناوری. با توجه به راهبرد کلان (اهداف بلند مدت)، بنگاه.

-راهبرد فناوری، عبارتست از تصمیمی که بنگاهها در ارتباط با سرمایه گذاری، توسعه و بهره داری. از فناوری های محصول و فرآیند خود اتخاذ میکنند.

-راهبرد فناروی، یک راهبرد عملیاتی است و میتوان آن را ترجمه و تفسیر راهبرد کلی سازمان. در حوزه فناوری دانست، بطوری که روش کسب موقعیت برتر رقابتی با روش تحقیق. اهداف بلند مدت سازمان را از طریق توسعه فناوریهای سازمان تعیین کند.

تدوین راهبرد فناوری

امروزه فناوری نقشی کلیدی در رقابت پذیری بنگاهها ایفا مینماید. بنابراین مانند سایر منابع کلیدی، مبتنی بر یک نگاه راهبردی مدیریت میشود. اولین و مهمترین گام در مدیریت راهبردی تدوین یک برنامه بلند مدت است. که اولویت های سرمایه گذاری بنگاه در آن تعیین شود، این برنامه راهبرد فناوری نام دارد. سؤالات اصلی که در راهبرد فناوری با آن پاسخ داده میشود عبارتند از:

-مزیت رقابت پایدار بنگاه بر پایه کدام فناوری ها استوار است؟

-آیا این فناوریها در دسترس هستند؟

-چگونه میتوان بیشترین منافع را از دارایی ها و قابلیت های فناورانه بنگاه کسب کرد؟

موفقیت کسب و کار، به محصولات و خدماتی مبتنی بر فناوری بستگی دارد که به بازار عرضه میشوند. شرکتهایی که می دانند چگونه بین راهبرد فناوری و راهبرد کسب و کار خود. ارتباط بر قرار کنند، در بازار جهانی از توان رقابت بیشتری برخوردارند.

هدف از راهبرد کسب و کار، دستیابی به مزیت اقتصادی پایدار است. هدف از راهبرد فناوری، دستیابی به مزیت فناورانه پایداری است که مزیت رقابتی مشخصی را به دنبال دارد. این دو راهبرد، باید کاملاً با هم مرتبط و یکپارچه باشند. مدیریت فناوری زمانی موفق خواهد بود که میان راهبرد کسب و کار و راهبرد فناوری، ارتباطی مناسب برقرار شود. کسب و کار موفق، همانا یکپارچه سازی نو آوری فناوری با تولید، بازاریابی،. مالی و نیروی انسانی در راستای تحقق اهداف تعیین شده است.

تدوین راهبرد فناوری

در دنیای امروز صنایع باید همگام با تحولات فناوری حرکت کنند و لازمه این حرکت داشتن راهبرد فناوری مناسب است. انتخاب حوزه های جدید کسب و کار با توجه به توانمندی های صنایع از تصمیمات مهمی است. که باید توسط مدیریت کلان بنگاهها اتخاذ شود. بدین ترتیب بنگاه ضمن حفظ توانمندی های قبلی خود،. توانمندی های لازم جهت تولید محصولات و ارائه خدمات جدید بدست می آورد.

رویکرد تدوین راهبرد به سه دسته کلی تقسیم میشوند:

1- رویکرد موقعیت رقابتی: در این دیدگاه، نقطه شروع تدوین راهبرد، تمرکز بر ساختار بازار و صنعت. و تعیین موقعیت رقابتی در یک صنعت خاص است و راهبرد فناوری با توجه به پارامترها و مشخصات فضای رقابتی. و جذابیت صنعت و بازارهای پیش رو تدوین می گردد. از الگوهای تدوین راهبرد مبتنی بر این رویکرد، میتوان. به الگوهای پورتر، لیتل، هکس و مازلوف و چپلت و توویستیگا اشاره نمود.

2-رویکرد مبتنی بر منابع: نقطه شروع این دیدگاه، قابلیت های سازمان و مابع آن است، پشتوانه این دیدگاه این است. که قابلیت سازمان، منبع پایدار مزیت رقابتی بلند مدت است. این عامل، خاص سازمان بوده و متمایز کننده مهم سازمان از سایر رقبا است. از الگوهای تدوین راهبرد مبتنی بر این رویکرد میتوان به الگوهای. پارهالد و همل، داونی، ایتمامی و نو گامی و چیه زا اشاره نمود.

3- رویکرد ترکیبی: وانر فلت (1989) رویکرد ترکیبی را مطرح نمود. طبق این رویکرد، راهبرد میتواند بر اساس هر دو رویکرد، یعنی رویکرد مبتنی بر. منابع (نقاط قوت و ضعف منابع و قابلیت های سازمان) و رویکرد. موقعیت یابی بازار – محصول (فرصت ها و تهدیدها در بازار) بادشد مانند الگوی SWOT.

در نهایت خروجی راهبرد فناوری، تعریف سیاست بلند مدت فناوری شرکت است. این امر در قالب برنامه های روشن، فناوری ها را برای سرمایه گذاری شناسایی میکند (انتخاب). زمان ارائه فناوری جدید و در نتیجه زمان شروع سرمایه گذاری بر روی فناوری منتخب (زمان بندی). را تعیین می کند و سیاست های دستیابی به فناوری های منتخب (زمانبندی) را تعیین میکند. و سیاستهای دستیابی به فناوری های منتخب (اکتساب) را مشخص میسازد. البته ابتدا باید سیاست فناوری بلند مدتی ایجاد شود که میزان حجم سرمایه گذاری را در نظر داشته باشد،. سپس این سیاست از طریق برنامه های سالانه همراه با جزئیات تعقیب میشود. که ارتباط دهنده راهبرد به پروژه ها است.

3- مدل مفهومی پژوهش

با توجه به ویژگیهای بنگاه مورد مطالعه، الگوی هکس و مازلوف بعنوان مدل پژوهش در نظر گرفته شده است.

4- کلیات پژوهش

سوالات پژوهش:

-توانمندی های فناورانه شرکت ملی ذوب آهن در چه سطحی است؟

-واحدها راهبردی شرکت ملی ذوب آهن کدامند؟

-میزان جذابیت فناوریهای شرکت ملی ذوب آهن به چه میزان است؟

-راهبردهای فناوری مناسب برای شرکت ملی ذوب آهن چیست؟

.روش پژوهش:

این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر نوع و روش اجرای تحقیق، توصیفی – پیمایشی است. و برای جمع آوری اطلاعات از روش میدانی و ابزار پرسشنامه استفاده شده است.

جامعه آماری:

جامعه آماری این پژوهش مدیران میانی و ارشد کارشناسان شرکت ملی ذوب آهن با مدرک تحصیلی لیسانس، فوق لیسانس هستند.

لیسانس 70 درصد و میانگین سابقه کار 21 سال-فوق لیسانس 30 درصد. و سابقه کار 26 سال- جمع 100 درصد و میانگین سابقه مجموع 22.5 درصد می باشد.

5- مراحل اجرایی پژوهش

-ارزیابی سطوح توانمندی فناورانه شرکت

برای ارزیابی سطوح توانمندی فناورانه شرکت ملی ذوب آهن از مدل پاندا و راماناسن استفاده شده است. بر اساس این مدل هر بنگاه دارای 9 سطح فناورانه است.

نتایج حاصل از سوال اول پژوهش:

برای دستیابی به پاسخ سوال اول پژوهش،. اقدام به طراحی پرسشنامه های حاوی 36 سوال مبتنی بر شاخص های مدل شد. و سپس برای خبرگان ارسال گردید. با توجه به نتایج بدست آمده از پرسشنامه میانگین امتیازات. و درصد توانمندی ابعاد فناورانه شرکت ملی ذوب آهن را نشان میدهد. همچنین میزان توانمندی شرکت و شکاف موجود نسبت به حالت بهینه را به نمایش می گذارد.

بیشترین امتیاز توانمندی فناورانه مربوط به بعد توانمندی های تاکتیکی. و کمترین امتیاز مربوط به توانمندی های مکمل است، لذا جهت بهبود فناورانه،. تدوین راهبرد فناوری برای شرکت ضروری به نظر میرسد.

-تعیین واحدهای راهبردی فناورانه شرکت

واحدهای راهبردی فناوری ابزارهای برنامه ریزی هستند که به منظور شکل دهی پاسخ های راهبردی با نیازهای مرتبط استفاده میشوند.

.نتایج حاصل از سؤال دوم پژوهش:

در این مقاله، واحدهای مورد نظر، برای تعیین واحدهای راهبردی فناورانه و با توجه به نوع فعالیت شرکت. بر اساس فرآیندهای موثر در زنجیره ارزش در نظر گرفته شده اند. زنجیره ارزش شرکت ملی ذوب آهن در سطح کلان است.

در تدوین راهبرد فناوری معمولاً تمرکز بر روی فرآیندهای کلیدی بنگاه است. و به همین دلیل برای تعیین فرآیندهای کلیدی باید هر یک از فرآیندهای تشکیل دهنده زنجیره ارزش. را با شاخص هایی که بیانگر اهداف و راهبردهای شرکت است،. مورد ارزیابی قرار داد، اهداف راهبردی شرکت ملی ذوب آهن و وزن هر یک در ذیل آمده است:

1-افزایش تولید محصولات تجاری 14 درصد.

2-تولید محصولات با ارزش افزوده بالاتر 26 درصد.

3-تأمین بموقع مواد اولیه و مصرفی 20 درصد.

حفظ و توسعه برند شرکت 24 درصد.

5-توسعه بومی سازی و ساخت داخل 16 درصد.

مرتبط بودن فرآیندها با اهداف شرکت از طریق ماتریس مورد سنجش قرار گرفته است. و سپس درجه اهمیت آنها تعیین شده است که برای کار از نظرات خبرگان شرکت استفاده گردید. تحلیل نتایج ارزیابی فرآیندها با توجه به اهداف مرتبط است.

همانگونه در در نتایج بدست آمده مشخص است، فرآیند تولید چدن، فولاد و محصولات فولادی. دارای بیشترین امتیاز است، لذا اهمیت بیشتری نسبت به سایر فرآیندها دارد و فرآیند کلیدی محصوب می گردد. از همین رو تعیین واحدهای راهبردی فناوری با تمرکز بر روی این فرآیند انجام میگیرد.

-تعیین جذابیت فناوری های شرکت

فناوری با جذابیت بالا به فناوری ای گفته میشود که استفاده از آن موقعیت. رقابتی بنگاه را به میزان قابل ملاحظه ای افزایش داده. و آن را پشتیبانی میکند. فقط فهم عمیق ویژگیهای کیفی فناوریهاهی مورد استفاده در بنگاه میتواند تفکر راهبردی ایجاد نموده تا بر اساس آن. نیازهای بنگاه برای توسعه بلند مدت و کسب مزیت رقابتی به دقت شناسایی شود.

.نتایج حاصل از سوال سوم پژوش:

برای پاسخ به سوال سوم پژوهش ابتدا فناوریهای موثر در فرآیند کلیدی شناسایی شده. و سپس برای تعیین میزان جذابیت فنارویها با توجه به اهداف،. از روش مقایسه زوجی و از مدل تجزیه و تحلیل سلسه مراتبی AHP استفاده شده است. در این روش با مقایسه زوجی فناوری ها نسبت به هر یک از اهداف تعیین شده،. میزان تأثیر هر یک از آنها در رسیدن به اهداف راهبردی تعیین. و پس از انجام محاسبات لازم با نرم افزار Expert choice. میزان جذابیت آنها مشخص گردیده است.

برای بدست آوردن ماتریس جذابیت با پرسشنامه های AHP. از مدیران و کارشناسان مرتبط نظرسنجی به عمل آمد. درخت سلسله مراتبی AHP در شرکت ملی ذوب آهن است. اطلاعات جمع آوری شده توسط نرم افزار Expert choice تجزیه و تحلیل گردید و میزان جذابیت فناوریها اولویت بندی شد. درصد جذابیت توانمندی های (با توجه به وزن های بدست آمده است.

نکته قابل توجه آن است که ضریب ناسازگاری پرسشنامه تهیه شده 0/13 درصد. قابل قبول است(ناحیه پذیرش ضریب ناسازگاری کوچکتر از 0/1 است.)

.تعیین راهبردهای فناوری مناسب برای شرکت

از مدل نواز شریف برای تعیین میزان توانمندی هر یک از فناوری ها در واحدهای راهبردی استفاده گردید. توانمندی های راهبردی از دیدگاه نواز شریف به شش دسته تقسیم میشوند.

-توانایی تبدیل امتیاز عدد 0 تا 10.

-توانایی فروش امتیاز عدد 11 تا 30.

توانایی کسب امتیاز عدد 31 تا 50.

توانایی تغییر امتیار عدا 51 تا 67.

توانایی طراحی امتیاز عدد 68 تا 85.

توانایی ایجاد امتیاز عدد 86 تا 100.

-نتایج حاصل از سؤال چهامر پژوهش:

راهبردهای فناوری مناسب شرکت ملی ذوب آهن برای هر ناحیه ماتریس بصورت زیر است:

فناوریهای ناحیه الف: فناوریهای کلیدی مانند تولید شمش فولادی و نورد در ناحیه الف واقع شده است. با توجه به میزان توانمندی شرکت در این فناوری و جذابیت هر یک از آنها اقدامات ذیل توصیه میشود:

تجربه جدید شرکت ملی ذوب آهن در زمینه انتقال فناوری ساخت ریل آهن. که با موفقیت انجام شده است، باید کاملا مستند شده و در اختیار کارخانجات دیگر. و محافل تحقیقاتی قرار گیرد تا فناوری آن انتشار یابد.

نظر به نیاز هر کشور به تولید فولادهای آلیاژی مخصوص برای توسعه صنعتی کشور،. انتقال و یا تولید فناوری اینگونه فولادها در رأس فعالیت های واحد تحقیق و توسعه این کارخانه قرار گیرد.

دانش فنی نورد آلیاژهای مخصوص باید به موازات تولید اینگونه آلیاژها. در کشور ایجاد و یا از کشورهای صاحب فناوری انتقال یابد.

-تذکر این نکته ضروری است که به دلیل استفاده های گسترده از فولادهای با آلیاژ مخصصوص. در صنایع نظامی و هوافضا و با وجود تحریم ها، باید بیشتر به توان فنی متخصصان داخلی و تولید این فناوری تکیه نمود.

با توجه به خاص بودن سخت افزارهای مورد نیاز فناوریهای این ناحیه، وجود این دستگاهها. در شرکت یک مزیت رقابتی محسوب میشود،. بنابراین در صورت امکان بایستی دانش فنی این فناوری ها را به سایر شرکت ها انتقال داد.

فناوری های ناحیه ب: فناوری های کلیدی این ناحیه تولید. در بخش اگلومراسیون و تولید کک، مواد شیمیایی و چدن است. با توجه به بالا بودن توانمندی و پایین بودن جذابیت در این فناوری ها اقدامات ذیل پیشنهاد میشود:

 

1-حتی الامکان باید نسبت به برون سپاری واحد کک سازی اقدام نمود و سرمایه و امکانات شرکت. را به طور عمده در فناوری های کلیدی با جذابیت بالا استفاده نمود.

2-تولید مواد شیمیایی مورد نیاز در تولیدات جدید نیازمند انجام تحقیق و توسعه مستمر است. و این امر مستلزم صرف هزینه و سرمایه گذاری زیاد است. بنظر میرسد اگر این فعالیت از بدنه شرکت اصلی جدا شده. و در یک شرکت جدید که با سرمایه گذاری 100 درصد شرکت ایجاد گردد. و به صورت تخصصی پیگیری شود، مفید تر خواهد بود.

3-ظرفیت تولید چدن این شرکت بیشتر از میزان مورد نیاز است، لذا پیشنهاد میشود. با تعامل با واحدهای تولیدی صنایع پایین دستی از این ظرفیت مازاد استفاده گردد.

5-نتیجه گیری

صنعت فولاد یکی از صنایع بسیار مهم و مادر در جهان است. و نقش اساسی و تعیین کننده در رشد و جهش صنعتی در یک کشور ایفا می نماید. با توجه به رونق این صنعت در کشور، توجه دولت به این صنعت مادر. و برنامه های مختلفی که در حوزه این صنعت تدوین شده و یا مورد توجه قرار گرفته اند،. نیاز به یک نگاه کلی و همه جانبه به آن و در بخش های مختلف ضروری می نماید.

بررسی راهبرد فناوری صنعت فولاد، فرصت و دید مناسبی به مدیران صنعت خواهد داد. تا با آینده نگری به مسیر و نحوه حرکت این صنعت نگاه کنند. تا تصمیمات آنها از اثر بخشی بالاتری برخوردار باشد.

 

علیرغم اینکه مدیران عالی صنعتی کشور توسعه این صنعت را در رأس برنامه ریزی های خود قرار داده است. تدوین نقشه راه این توسعه سریع بدون طراحی دقیق. فرآیند کسب و انتقال فناوری های مورد نیاز این امر، میتواند نتیجه عکس داده. و به فاجعه بزرگی از بابت انهدام سرمایه و امکانات کشور تبدیل شود. اینگونه پژوهش ها میتواند سنگ بنای نقشه راه توسعه صنعت فولاد کشور. و رسیدن به ظرفیت تولید 55 میلیون تن تا پایان سال 1404 (سال پایانی سند چشم انداز ) باشد.

دانشگاه آزاد واحد کرج-دانشگاه صنایع و معادن ایران واحد کرج

تدوین راهبرد فناوری در صنایع فولاد ایران-www.foolad-paytakht.ir