x تبلیغات
شرکت خشکه و فولاد پایتخت

اکستروژن – برون ريزي

 

اکستروژن يا برون ريزي يکي از روش هاي حجمي، براي تغيير شکل مواد. به منظور کاهش ضخامت يا سطح مقطع آنهاست که در نتيجه آن، قطعاتي با سطح مقطع صاف و عمودي توليد مي شوند.

اکستروژن - برون ريزي - پروفيل فولادي -ورق فولادي-ميلگرد فولادي

جهت انجام فرآيند اکستروژن، ماده اوليه مورد نظر، به درون قالب اکستروژن که سطح مقطع مورد نظر روي آن ايجاد مي شود و پرس مي شود. و در نتيجه، قطعه اکسترود مي شود و با سطح مقطع قالب، توليد مي شود. دو مزيت اين فرآيند، نسبت به ديگر روش هاي شکل دهي. قابليت بالا در توليد قطعاتي با سطح مقطع پيچيده و همچنين شکل دهي مواد ترد و شکننده است،

زيرا ماده در اين روش، تنها تحت فشار و تنش برشي قرار مي گيرد. اين روش همچنين قطعاتي، با سطح مقطع بسيار با کيفيت و صاف ايجاد مي کند و باعث استحکام بيشتر مواد مي شود. اکستروژن مي تواند پيوسته (توليد قطعات با طول زياد) يا نيمه پيوسته (توليد چند تکه اي) باشد. فرآيند اکستروژن مي تواند با مواد اوليه سرد يا گرم انجام شود. انواع موادي که اکستروژن روي آنها انجام مي شود عبارتند از: فلزات، پليمرها، سراميک ها و مواد غذايي و …

تاريخچه

در سال 1797، Joseph Bramah اولين فرآيند اکستروژن براي توليد لوله از مواد نرم را انجام داد. او ابتدا ماده اوليه فلزي را پيش گرم کرد و آن را به وسيله يک پيستون دستي متحرک، به داخل قالب حرکت داد. در سال 1820، Thomas Burr همين فرآيند را به وسيله يک پرس هيدروليک انجام داد. در سال 1844، Alexander Dick، فرآيند اکستروژن را براي آلياژهاي مسي و برنجي نيز گسترش داد.

دستگاه پرس اکستروژن

در اين دستگاه از پيستون قوي جهت اعمال بار يکنواخت بر قطعه مورد نظر. و با فشار و پرس آن در بدنه دستگاه به کار مي رود. از آنجايي که اصطکاک ميان بدنه دستگاه و قطعه زياد است. درجه حرارت نيز زياد مي شود؛ بنابراين لازم مي شود که بدنه دستگاه هرچند بار خنک کاري شود. جهت خنک کاري از آب صابون يا روغن استفاده مي شود. جنس بدنه اين دستگاه بايد مقاوم باشد تا بتواند تنش هاي وارد بر آن را تحمل کند. حنس بدنه معمولاً از تنگستن کربونايد است.

فرآيند اکستروژن

فرآيند اکستروژن، با گرم کردن مواد اوليه (در اکستروژن گرم) شروع مي شود. سپس داخل مخزن دستگاه پرس قرارمي گيرد. (مواد اوليه فلزي، به صورت بيلت هاي استوانه اي ريخته گري مي شود و داخل مخزن دستگاه پرس قرار مي گيرند). سپس يک قطعه حائل بين بيلت و پيستون قرار مي گيرد و بيلت توسط پيستون به داخل قالب، فشرده مي شود. سپس محصول اکسترود مي شود از سمت ديگر کشش پيدا مي کند تا صاف شود. براي بهبود خواص محصول بايد روي آن فرآيندهاي گرم کاري و سرد کاري انجام شود.

عيوب اکستروژن

  • ممکن است روي سطح محصول، ترک هاي سطحي اتفاق بيفتد. دليل ايجاد اين ترک ها مي تواند دماي فرايند اکستروژن، اصطکاک، يا زياد بودن سرعت پيستون باشد. ترک هاي سطحي مي توانند در دماهاي پايين تر هم ايجاد شوند و اين اتفاق زماني رخ مي دهد که محصول اکستروژن به قالب بچسبد.
  • الگوهاي جرياني، اکسيدها و آلودگي هاي سطحي را به سمت مرکز محصول اکستروژن هدايت مي کنند و باعث کاهش استحکام محصول مي شود. اين عيب به دليل وجود اصطکاک و فرآيندهاي سردکاري روي لاي? خارجي بيلت، اتفاق مي افتد.
  • ترک هاي داخلي که به دليل وجود تنش هاي داخلي، هنگام عبور بيلت از قالب. و در اثر نيروي فشاري پيستون در محصول نهايي ايجاد مي شود. و باعث کاهش استحکام نهايي محصول مي شود.
  • خطوط سطحي، اين خطوط روي محصولات اکستروژن معلوم است. ايجاد اين عيب به ميزان زيادي به کيفيت قالب اکستروژن و نحوه ساخت آن بستگي دارد. دليل ديگري که مي تواند باعث وجود اين عيب در محصولات اکستروژن شود، چسبيدن محصول خروجي به ديواره قالب است.

تجهيزات و انواع روش هاي اکستروژن

تجهيزات مختلفي جهت انجام يک فرآيند اکستِروژن وجود دارد که 4 ويژگي زير، باعث تمايز آن ها مي شوند:

  1. جهت حرکت محصول اکستروژن نسبت به جهت حرکت پيستون، اگر قالب ساکن باشد. و پيستون حرکت کند، فرايند «اکستروژن مستقيم» و اگر پيستون به صورت ساکن قرار گيرد. و قالب درون دستگاه حرکت کند، «اکستروژن مستقيم» بيان مي شود.
  2. نوع پرس اکستِروژن که مي تواند عمودي يا افقي باشد.
  3. از نوع سيستم محرک که مي تواند هيدروليک يا مکانيکي باشد.
  4. نوع بارگذارري آن که مي تواند متغير يا هيدرواستاتيک باشد.

يک مت? تک يا دوبل که به وسيله يک پيستون يا موتور الکتريکي تغذيه مي شود. به وسيله يک فشار هيدروليک يا يک فرآيند مشابه، رانده مي شود تا محصولات اکستروژن از ماده اوليه، حاصل شود.

ايجاد حفره هاي داخلي

روش هاي مختلفي براي ايجاد حفره هاي داخلي در يک فرآيند اکستروژن وجود دارد. يک راه، استفاده از يک بيلت ميان تهي است. که درون بيلت اوليه، حفره با شکل مورد نظر از ابتدا با يکي از روش هاي ساخت، ايجاد مي شود. به منظور ايجاد حفره ها، با دقت ابعادي بالاتر از ماندرل استفاده مي شود. ماندرل ها بر دو نوع هستند:

1- ماندرل شناور-(ماندرل نوع فرانسوي): داخل قطعه حائل بين بيلت و قالب به صورت آزادانه قرار مي گيرد. و هنگام انجام فرآيند، خود را درون قالب، جا مي اندازد و به اين ترتيب، حفره مورد نظر درون محصول اکستروژن ايجاد مي شود.

2- ماندرل ثابت- (ماندرل نوع آلماني): همانند قالب توليد مي شود و قبل از قالب قرار مي گيرد. و در نتيج? عبور از آن، حفره داخلي در مواد ايجاد مي شود و سپس با عبور از قالب، محصول نهايي اکستروژن توليد مي شود.

اکستروژن مستقيم

اکستروژن مستقيم، رايج ترين نوع اکستروژن است که در آن جهت حرکت پيستون و محصول اکستروژن يکسان است. در حقيقت در اين روش، قالب ثابت است و پيستون، بيلت را به درون قالب حرکت مي دهد. در اين روش، بيلت داخل يک محفظ? مورد محافظت قرار مي گيرد. سپس بيلت به وسيله فشار پيستون، به داخل قالب رانده مي شود. در اين مرحله، يک قطعه حائل بين پيستون و بيلت قرار مي گيرد تا آنها را جدا از هم نگه دارد. در نتيجه اين فرآيند، محصول اکستروژن از سمت ديگر دستگاه، در جهت يکسان با جهت حرکت پيستون، خارج مي شود.

عيب اصلي اين روش نسبت به روش غيرمستقيم اين است. که در اين روش، به دليل وجود نيروهاي اصطکاکي در اثر حرکت بيلت در طول مخزن، نيروي بيشتري جهت شروع فرايند اکستروژن لازم است. و با حرکت بيشتر بيلت، اين نيرو رفته رفته کاهش مي يابد. در انتهاي بيلت نيز نيرو به شدت افزايش مي يابد. زيرا بيلت در اين قسمت باريک است و ماده بايد به صورت شعاعي از قالب خارج شود. به همين دليل انتهاي بيلت بدون استفاده مي ماند و در انتهاي فرآيند بايد بريده شود.

اکستروژن غير مستقيم

در اکستروژن غير مستقيم، جهت حرکت پيستون و محصول اکستروژن، مخالف يکديگر هستند. در اين روش، بيلت و محفظه اي که بيلت داخل آن قرار دارد. با يکديگر به سمت قالب که ثابت است حرکت مي کنند. به دليل اينکه در اين روش بيلت و محفظه با يکديگر حرکت مي کنند. نيروي اصطکاکي که بين آنها کاهش مي يابد. مزاياي اين روش عبارتند از:

  • 30% -25 کاهش اثرات نيروي اصطکاک که به همين دليل در اين روش، مي توان بيلت هاي با طول بيشتري را اکسترود کرد.
  • به دليل کاهش حرارت ناشي از اصطکاک، احتمال ايجاد و رشد ترک و محصول اکستروژن، به حداقل مي رسد.
  • استفاده از اين روش باعث کاهش عيوب ناشي از اکستروژن در محصول اکستروژن مي شود.

معايب اين روش عبارتند از:

  • ناخالصي ها و عيوب سطحي بيلت، بر روي سطح محصول اکستروژن نيز تأثير مي گذارد.
  • کاربرد محدودتري نسبت به اکستروژن مستقيم دارد. زيرا محفظه اي که قالب در آن قرار مي گيرد، باعث محدوديت در ابعاد سطح مقطع محصول مي شود.

اکستروژن هيدرواستاتيک

يکي از روش هاي متداول شکل دهي شديد فلزات، اکستروژن هيدرواستاتيک (Hydrostatic Extrusion) مي باشد.

اين روش نوين جزو زيرشاخه هاي اکستروژن مي باشد که به سه صورت سرد، گرم و داغ انجام مي پذيرد. اولين استفاده کاربردي و صنعتي اکستروژن هيدرواستاتيک از سال 1893 ميلادي شروع مي شود. با اين وجود، پيشرفت اين روش به خصوص در توليد مواد نانو ساختار در سال هاي اخير انجام شد. روش انجام اين فرآيند بسيار ساده مي باشد. بدين صورت که يک بيلت (به صورت استوانه اي شکل) اوليه در داخل محفظه اکستروژن قرار مي گيرد.

سپس توسط پيستون پرس (Ram) مانند، فشار به يک سيال (Fluid) منتقل مي گردد. و در نهايت فشار يکنواخت سيال روي بيلت اوليه، موجب تغيير شکل و اکستروژن ماده مي گردد. به خاطر ايجاد تغيير شکل يکنواخت و همچنين امکان ايجاد نرخ کرنش هاي بالا (104 بر ثانيه) ضريب اصطکاک بين بيلت و قالب کم در نظر مي گيرند. همچنين با انتخاب زاويه قالب کوچک نيز مي توان به تغيير شکل همگن و يکنواخت دست يافت. با استفاده از اين روش مي توان مواد نانو ساختار با اشکال مختلف با سطح مقطع هاي پيچيده توليد کرد. با توجه به پارامترهاي مختلف فرايند در هر مرحله از برون ريزي، کرنشهاي بالا (در حدود هشت) را مي توان ايجاد کرد.

البته لازم است ذکر شود. که براي رسيدن به مواد با اندازه نانو اين فرايند بايد در چند مرحله انجام پذيرد. همچنين بايد در نظر داشت که نرخ کرنش بالا نبايد بيش از حد زياد باشد. زيرا باعث فشار بيش از حد به بدنه قالب مي گردد. در اين روش به دليل استفاده از فشار هيدرواستاتيک اکسترود شدن مواد به صورت يکنواخت انجام مي گيرد. با مقايسه ديگر روش هاي تغيير شکل شديد مانند پرس با قالب زاويه دار (ECAP)، پيچش با فشار زياد (HPT). و اکستروژن دوره اي و تکنيک فشار (CEC) مي توان با کرنش کمتر به اندازه دانه يکسان دست يافت.

مزايا و محدوديت هاي اکستروژن هيدرواستاتيک

اکستروژن هيدرواستاتيک در مقايسه به اکستروژن سنتي داراي مزايا و معايب مختلف مي باشد. از جمله مزاياي اين روش مي توان به سه مورد اشاره کرد. الف) فشار موجود در اين فرآيند به طول بيلت مورد آزمايش بستگي دارد. زيرا اصطکاک بين بيلت و محفظه اکستروژن از بين مي رود. ب) فشار کل موجود بين بيلت و محفظه و بيلت با قالب به خاطر عدم وجود اصطکاک. ناشي از بيلت با محفظه بسيار کم مي باشد. ج) به خاطر اعمال تنش هيدرواستاتيک خميدگي ماده اکسترود شد وجود نداشته و ماده با ساختار همگن توليد مي شود.

با اين وجود اين فرآيند داراي محدوديت هايي نيز مي باشد. که از جمله آن ها عبارتند از: الف) مشکل شدن طراحي ايمن محفظه به خاطر استفاده مداوم از فشارهاي بالا. ب) بارگذاري پيچيده به خاطر وجود سيال و فشار بالا و در نهايت ج) کاهش راندمان فرآيند با افزايش فشار وارد بر سيال. همچنين به خاطر روغن کاري مداوم و سيکل وار در فرآيند اکستروژن رفتار چسبش – لغزش (Slip-Stick) مشاهده مي شود. اين پديده باعث مي شود تا فشار لازم ثابت نبوده و از فشار در حالت ثابت (فشار بهينه) منحرف گردد. پديده چسبش – لغزش همچنين باعث تغييرات در قطر بيلت و عدم ثبات در فرايند مي شود.

پارامترهاي اکستروژن هيدرواستاتيک

پارامترهاي مختلفي بر روي فرايند تأثيرگذار مي باشند. از جمله اين پارامترها مي توان به فشار اکستروژن (Pex) زاويه قالب (die angle)، نرخ اکستروژن (ratio of extrusion) و سيال مورد استفاده اشاره کرد. کنترل هر کدام يک از اين پارامترها منجر به تغييرات محسوس در فرايند اکستروژن هيدرواستاتيک مي گردد.

فشار اکستروژن

مي توان با اطمينان گفت يکي از اساسي ترين متغيرهاي فرايند هيدرواستاتيک تغيين فشار اکستروژن مي باشد. به عبارت ديگر، هرگونه اشتباه در تعيين فشار اکستروژن باعث به وجود آمدن اختلال در امر اکستروژن خواهد شد. علاوه بر اين، فشار اکستروژن خود تابعي از چهار پارامتر ديگر مي باشد. الف) زاويه قالب، ب) نرخ اکستروژن، ج) ضريب اصطکاک و د) استحکام تسليم ماده بيلت. با افزايش ضريب اصطکاک کار لازم براي غلبه بر نيروي اصطکاک بيشترمي شود. و به تبع آن فشار لازم براي تغيير شکل بيلت افزايش مي يابد. همچنين مي توان گفت که با افزايش استحکام تسليم، فشار بيشتري براي تغيير شکل ماده نياز مي باشد. در نهايت ميتوان اين گونه اظهار داشت که تعيين درست فشار اکستروژن کمک شاياني به بهبود عملکرد اکستروژن هيدرواستاتيک مي نمايد.

زاويه قالب

پارامتر ديگري که نقش مهمي در بالا بردن راندمان کاري دارد. زاويه قالب مورد استفاده در فرآيند اکستروژن هيدرواستاتيک مي باشد. به طور کلي سه نوع کار در فرآيند اکستروژن وجود دارد. الف) کار تغيير شکل همگن يا کمترين کار لازم براي تغيير شکل بيلت به شکل نهائي. ب) کار مازاد (Redundant Work) که در اثر پديده برش معکوس در ناحيه تغيير شکل ايجاد مي شود.

و ج) کار نيروي اصطکاک که در اثر اصطکاک بين ديواره قالب و بيلت ايجاد مي شود. کار نيروي اصطکاک با زاويه قالب در تناسب مي باشد. به عبارت ساده تر، هر چه زاويه قالب افزايش يابد، سطح تماس بين بيلت و ديواره قالب کمتر مي شود. و نيروي اصطکاک کمتر مي شود. اين پديده باعث کاهش فشار لازم براي تغيير شکل مي گردد. زيرا کار لازم براي غلبه بر اصطکاک توسط فشار اکستروژن تأمين مي گردد. به طور خلاصه مي توان بيان کرد که زاويه قالب همواره بايد مقدار بهينه اي داشته باشد تا راندمان کاري افزايش يابد.

نرخ اکستروژن

يکي ديگر از پارامترهاي تأثير گذار در راندمان فرايند اکستروژن هيدرواستاتيک. نرخ اکستروژن يا به عبارت ساده تر ميزان کاهش سطح مقطع (Area Reduction of Surface) مي باشد. در يک زاويه قالب ثابت، افزايش ميزان نرخ اکستروژن منجر به افزايش سطح تماس بين بيلت و ديواره قالب مي شود. و در نتيجه فشار زيادي براي غلبه بر کار سختي ناشي از کرنش زياد نياز مي باشد.

روانکاري قالب و بيلت

روانکاري مناسب بين سطوح بيلت و قالب در فرآيند اکستروژن منجر به کاهش فشار اکستروژن مي گردد. سايل روانکار بايد خواص ويژه اي داشته باشد. تا بهترين کارايي را در فرايند اکستروژن داشته باشد. از جمله پارامترهاي مهم در انتخاب روانکار مناسب، ويسکوزيته و ضخامت فيلم روانکار مي باشد. ضخامت فيلم روانکار تأثير قابل توجهي بر روي اصطکاک بين بيلت و ديواره قالب مي گذارد. به عبارت ديگر، با افزايش ضخامت روانکار، تماس بين بيلت و ديواره قالب کاهش مي يابد و کار نيروي اصطکاک مورد کاهش است.

و در نهايت فشار لازم براي تغيير شکل نيز کاهش قابل توجه در صافي سطح پاياني مواد دارد. به طور خلاصه تر مي توان گفت که استفاده از روانکار با ضخامت ضخيم منجر به صافي سطح پايين مي گردد. از طرف ديگر، به دست آوردن سطوح با صافي سطح بالا را مي توان با استفاده از روانکار با ضخامت پايين به دست آورد. ويسکوزيته نيز عاملي ديگر در انتخاب روانکار مي باشد. با افزايش ويسکوزيته شرايط تغيير شکل بدتر مي گردد و منجر به ايجاد ترک در بيلت و ماده نهايي مي گردد.

اکستروژن مواد غذايي

اکستروژن مواد غذايي که امروژه به منظور تهيه فراورده هاي پاستا و ساير فراورده هاي که شکل پذير مي گردد. غلات آماده مصرف، اسنک، غذاي حيوانات خانگي، فراورده هاي قنادي، نشاسته اصلاح شده مخصوص سوپ. غذاي کودک، غذاي آماده و پايه اي براي توليد نوشيدني مورد مصرف فراوان قرار مي گيرد. به يکي از فرايندهاي مهم تبديل ميشود. اين فرايند نوعي پخت محسوب مي شود. که مي توان از آن در توليد فراورده هاي داراي پُف و تُرد استفاده کرد. اين فرايند، به صورت مداوم است و در آن دماي بالا و زمان کوتاه اعمال ي شود. و در سالهاي اخير در سطح جهاني به يکي از مشهورترين فرايندهاي اقتصادي براي فرموله کردن محصولات بر پايه غلات تبديل مي شود.

اکستروژن را مي توان به عنوان فرايندي که در آن موادي مثل نشاسته ذوب شده. با فشار از خروجي (داي) به منظور ايجاد شکل خاص عبور مي يابد. تعريف کرد. در حين فرايند اکستِروژن، انرژي حرارتي حاصل، همراه با انرژي مکانيکي (برشي) تغييرات فيزيکو شيميايي سريعي در ماده اوليه ايجاد مي کند. يکي از مهم ترين ويژگي هاي فرايند اکستروژن ايجاد پف به فراورده است که بافت ماده غذايي را تحت تأثير قرار مي دهد. فناوري اکستروژن به عنوان يک فرايند توليدي کارا، نقش مهمي در صنايع غذايي بر عهده دارد.

اين فرايند متشکل از عمليات جابجايي، اختلاط برش، حرارت و تبريد. شکل دادن، خروج مواد فرار و رطوبت، ايجاد طعم، انکپسولاسيون و استريليزاسيون مي باشد. اين فرايند مي تواند در دماي پايين (مثل توليد فراورده هاي خميري) يا در دماهاي بالا (مثل توليد اسنک) اجرا شود. در بعضي از سيستم ها، به دليل وجود فشار، آب در حالت مايع فوق داغ است. که اين موضوع کنترل عمل شکل پذيري را تسهيل مي کند. و نيروي برشي را افزايش مي دهد. اين فشار مي تواند بين 25 تا بيش از 200 بار متغير باشد.

شرکت خشکه و فولاد پايتخت (( مديريت : جواد دلاکان )) صنعتگران عزيز، افتخار داريم. که سي سال تجربه گرانبهاي خويش را در زمينه عرضه انواع ورق آلياژي. و انواع فولاد آلياژي براي خدمت رساني به شما هموطنان کشور عزيزمان ايران ارائه مي دهيم. پيشاپيش از اينکه شرکت خشکه و فولاد پايتخت را جهت خريد خود انتخاب مي نماييد سپاسگزاريم.
ارتباط با ما:
09121224227
09371901807
تلفن: 02166800251
فکس: 66800546

تأثیر عناصر آلیاژی روی فولاد

 

تأثیر عناصر آلیاژی روی فولاد

تأثیر عناصر آلیاژی

تأثیر عناصر آلیاژی روی فولاد

1- کربن (C)

کربن مهمترین و مؤثرترین عنصر آلیاژی در فولادها می باشد. و بالاترین تأثیر را در ساختار آن دارد. هر فولاد آلیاژ شده علاوه بر کربن عناصر آلیاژی دیگری نظیر سیلیسیم، منگنز، فسفر و گوگرد را به همراه خواهد داشت. بطوریکه این عناصر به شکلی ناخواسته به هنگام فرآیند تولید در فولاد باقی خواهد ماند. با افزایش میزان کربن استحکام، سختی پذیری فولاد بیشتر میشود. اما چکش خواری و قابلیت جوشکاری و ماشینکاری (با استفاده از ماشینهای برش) کاهش می یابد. این عنصر عملاً هیچ تأثیری بر مقاومت خوردگی در آب، اسید و گازهای گرم ندارد.

2- کلسیم (Ca)

در ترکیب با سیلیسیم به شکل سیلیسیم – کلسیم در اکسیژن زدایی فولادها به کار می رود. کلسیم، مقاومت در برابر پوسته شدن مواد هادی حرارت را افزایش می دهد.

3- سدیم (Na)

این عنصر یک اکسیژن زدای مسلم و نیرومند است. و گوگرد زدایی را نیز سرعت و شتاب می دهد. به همین دلیل یک عنصر پالایشی در فولادها محسوب می گردد. وجود این عنصر در فولادهای پر آلیاژ باعث گستردگی دامنه فرآیند شکل گیری گرم می شود. همچنین مقاومت فولادهای نسوز را در برابر پوسته شدن بهبود می بخشد. آلیاژهای آهن – سدیم با مقادیر تقریبی 70% سدیم دارای خواص آتش دهندگی (مانند سنگ چخماق) هستند. و در تولید چدنهایی با گرافیت کروی مورد استفاده قرار می گیرد.

4- کبالت (Co)

کبالت هیچ کاربیدی را تشکیل نمی دهد در دمای بالا از رشد دانه ها جلوگیری می کند. مقاومت در برابر تنشهای ناشی از بازپخت را افزایش می دهد. و موجب استحکام مکانیکی فولاد در برابر دمای بالا می شود. لذا به عنوان یک عنصر آلیاژی در فولادهای ابزاری گرم کار و فولادهای مقاوم در برابر خزش و فولادهای دیرگداز به کار می رود. وجود کبالت شکل گیری گرافیت کروی را تسریع می کند. در کمیت ها و مقادیر بالا، پایداری مغناطیسی و نیروی مغناطیسی زدایی و هدایت حرارتی را افزایش می دهد. لذا به عنوان یک عنصر پایه در آلیاژها و فولادهای مغناطیسی دایم مرغوب به کار می رود.

5- کروم (Cr)

وجود عنصر فوق باعث سختی پذیری فولاد در هوا و روغن می باشد. کروم با کاهش سرعت خنک سازی بحرانی به وسیله شکل دادن ساختار مارتنزیتی، قابلیت سخت کاری را افزایش می دهد. بنابراین سبب بهبود حساسیت های سخت کاری و بازپخت می شود. اما در هر صورت چقرمگی کاهش می یابد. و از انعطاف پذیری یا شکل پذیری فولاد به مقدار کمی کاسته می گردد. با افزایش کروم در فولادهای ساده کروم دار جوش پذیری کاهش می یابد. با اضافه نمودن هر واحد (1%) کروم به عنوان یک عنصر کاربید ساز استحکام کششی فولاد. به میزان 100-80 نیوتن بر میلیمتر مربع افزایش می یابد.

 

کروم به عنوان یک عنصر کاربید ساز بکار برده می شود. کاربیدهای این عنصر کیفیت نگهداری لبه ها و مقاومت سایشی را افزایش می دهد. کروم موجب مقاومت فولاد در دماهای بالا می شود. با افزایش کروم مقاومت در برابر پوسته شدن فولادها نیز بهبود می یابد. به طور تقریبی حداقل 13% کروم مورد نیاز است تا مقاومت خوردگی فولادها نیز بهبود یابد. این عنصر سبب کاهش هدایت الکتریکی و حرارتی می شود. و انبساط حرارتی را نیز کاهش می دهد. با افزایش همزان میزان کربن و کروم تا میزان 3% پایداری مغناطیسی افزایش می یابد.

تأثیر عناصر آلیاژی

6- مس (Cu)

مس به عنوان یک فلز آلیاژی به تعداد بسیار کمی از فولادها اضافه می شود. زیرا این فلز به زیر لایه های سطحی فولاد تمرکز یافته. و در فرآیند شکل دهی گرم با نفوذ به مرز دانه ها، حساسیت سطحی را در فولادها بوجود می آورد. لذا به عنوان یک فلز مخرب در فولادها محسوب می گردد. به واسطه حضور مس نقطه تسلیم و نسبت نقطه تسلیم به استحکام نهایی افزایش می یابد. این عنصر در مقادیر بالای 30% موجب سختی رسوبی می شود. و بدین ترتیب سختی پذیری نیز بهبود می یابد. اما قابلیت جوشکاری به واسطه حضور مس تغییری نمی کند. در فولادهای آلیاژی ساده و پر آلیاژ مقاومت جوی به میزان کافی بهبود می یابد. مقادیر بالاتر از 1% مس موجب بهبود مقاومت در برابر واکنشهای اسید کلریدریک و اسید سولفوریک می شود.

7- هیدروژزن (H)

هیدروژن یک عنصر مخرب در فولاد تلقی می گردد. زیرا بدون آنکه نقطه تسلیم و استحکام کششی فولاد را افزایش دهد موجب تردی و شکنندگی فولاد می گردد. انعطاف پذیری را کم کرده و باعث کاهش سطح مقطع می باشد. هیدروژن سبب پوسته شدن ناخواسته سطح فولاد میگردد. و ایجاد خطوط رنگین ناشی از ترکیبات را شتاب می دهد. هیدروژن اتمی ایجاد شده در خلال فرایند اکسیژن زدایی در فولاد نفوذ کرده و حفره هایی را تشکیل می دهد. هیروژن مرطوب در دمای بالا باعث کربن زدایی فولاد می باشد.

تأثیر عناصر آلیاژی

8- منگنز (Mn)

یک اکسیژن زداست. این عنصر با گوگرد ترکیب شده و تشکیل سولفید منگنز می دهد. بر همین اساس اثرات نامطلوب اکسید آهن را از بین می برد. وجود این عنصر در فولادهای خوش تراش بسیار مهم است. زیر خط قرمز شکنندگی را کاهش می دهد. منگنز سرعت خنک شدن بحرانی را نیز به شدت کم می کند. به همین دلیل سختی پذیری و نقطه تسلیم و استحکام نهایی را افزایش می دهد. با اضافه نمودن منگنز تأثیرات مطلوبی در قابلیت های آهنگری و جوشکاری فولاد بوجود می آید.

 

و بطور قابل ملاحظه ای عمق سختی فولادها را بیشتر می کند. اگر سطح این نوع فولادها در معرض تنشهای ضربه ای قرار گیرد به مقدار بسیار زیادی کارسخت خواهد شد. در حالیکه مغر فولاد چقرمگی اولیه خود را حفظ میکند. لذا این گروه از فولادها تحت تأثیر نیروهای ضربه ای (کارسختی) مقاومت سایشی مطلوبی از خود نشان می دهند. با افزایش منگنز ضریب انبساط حرارتی افزایش یافته در حالیکه هدایت الکتریکی کاهش می یابد. منگنز باعث افزایش خاصیت فنری می شود.

 

9- مولیبدن (Mo)

این عنصر به طور معمول با عناصر دیگر آلیاژ می شود. در فولاد کروم-نیکل دار و فولاد منگنز دار سبب ریزدانه سازی می شود. و باعث بهبود قابلیت جوشکاری می شود. و نقطه تسلیم و استحکام نهایی را بالا می برد. با ازدیاد درصد مولیبدن جوش پذیری کاهش می یابد. و سازنده مسلم فاز کاربید است. و در فولادهای تندبر خواص برشکاری را بهبود می بخشد. مولیبدن مقاومت خوردگی را بالا می برد. سختی پذیری را افزایش می دهد. در حدود 0.5- 1.5% مولیبدن به فولادهای آلیاژی اضافه می شود.

 

تا استحکام و مقاومت خزشی آنها در دماهای بالا حفظ شود. فولادهای زنگ نزن از 0.5 تا 4.0% مولیبدن دارند. فولادهای زنگ نزن آستنیتی برای مقاومت خوردگی بیشتر در محیط های خورنده حاوی مولیبدن مناسب هستند. همچنین، مقاومت در برابر پوسته شدن را می کاهد. عنصر مولیبدن باعث بهبود چقرمگی در فولادهای کربنی ساده با استحکام بالا می شود. و بنابراین در محدوده دمایی قابل استفاده، استحکام و سختی را افزایش می دهد.

 

در مقایسه با فولادهای کربنی ساده، فولادهای مولیبدن دار خواص الاستیک و استحکام ضربه ای بهتری دارند. با افزودن مولیبدن به فولادهای کم کربنی و مس دار نرخ خوردگی اتمسفری کاسته می شود. با حضور این عنصر، گرافیت زدایی در دماهای بالا کند می شود. مولیبدن، نیتریدهای بسیار مقاوم در برابر سایش در فولاد تشکیل می دهد و بنابراین در فولادهای ابزار نیتریده شونده استفاده می شود.

تأثیر عناصر آلیاژی

10- نیتروژن (N)

این عنصر به دو صورت ظهور می کند

1- بصورت یک عنصر مخرب که به دلیل کاهش چقرمگی در خلال فرآیند ته نشینی، رسوبی است. که موجب ایجاد حساسیت در برابر پیری و شکنندگی (تغییر شکل در درجه حرارت 300-350 درجه سانتی گراد) می شود. و امکان ایجاد تنش در ترکهای درون بلوری فولادهای غیر آلیاژی و کم آلیاژ را فراهم می سازد.

2- بصورت عنصری آلیاژی دامنه فاز گاما را افزایش می دهد. و ساختار آستنیتی را استحکام می بخشد. در فولادهای آستنیتی استحکام را افزایش می دهد و باعث افزایش نقطه تسلیم و خواص مکانیکی در گرما می شود.

11- آلومینیوم (All)

یکی از قوی ترین اکسیژن زداها و نیتروژن زداهاست و بر اساس نتایج به دست آمده. تأثیر بسیار زیادی برای مقابله با کرنش های ناشی از پیری دارد. در ترکیب با نیتروژن تشکیل نیترور می دهد. که باعث افزایش مقاومت در برابر پوست های شدن می شود. به همین دلیل به عناون عنصری آلیاژی برای مقاومت حرارتی فولادها به کار می رود.

12- نیکل (Ni)

این عنصر دو وظیفه مهم انجام می دهد

1- تشکیل و پایدار سازی ساختار آستنیتی، کاهش کار سختی، افزایش شکل پذیری، ایجاد خواص مکانیکی مخصوصاً در دماهای پایین.

2- بهبود خواص خوردگی مخصوصاً در محیط های احیا کننده و اسیدهای معدنی از طریق کمک به تشکیل لایه محافظ.

تأثیر عناصر آلیاژی

نیکل سختی پذیری فولاد را افزایش می دهد. و در حدود 0.25 تا 5 درصد در ترکیب فولاد وجود دارد. نیکل چقرمگی شکست فولاد بهمراه استحکام و سختی آن را افزایش می دهد. در مواقعی که در دماهای پایین به چقرمگی شکست بالا نیاز باشد. در صد آن تا 9 نیز می تواند باشد. و در فولادهای زنگ نزن آستنیتی 7 تا 35 درصد نیکل وجود دارد. در این فولادها برای خنثی کردن از فریت زایی کروم از نیکل بهره می گیرند.

13- سیلیسیم (Si)

سیلیسیم استحکام فولاد را افزایش می دهد. و سختی پذیری را زیاد می کند. همچنین مقاومت سایشی را افزایش می دهد. به علت افزایش استحکام تسلیم، عنصر اصلی در فولادهای فنر است. در مقادیر بالای سیلیس، سختی پذیری و استحکام فولاد افزایش می یابد. ولی این افزایش همراه با کاهش شکل پذیری و انرژی ضربه است. همچنین وجود این عنصر باعث افزایش مقاومت به پوسته شدن در دمای بالا می گردد. ضمناً در محیط های شیمیایی اکسید کننده قوی مانند اسید سولفوریک غلیظ و گرم نیز مقاومت خوردگی را افزایش می دهد.

تأثیر عناصر آلیاژی

14- گوگرد (S)

نقطه تسلیم و مقاومت در برابر کشش فولاد را تغییر نمی دهد. در فولادهای خوش تراش وجود گوگرد عامل مهمی است. در واقع، یکی از راه های افزایش قابلیت ماشینکاری، اضافه کردن گوگرد به ترکیب فولاد است. وقتی ابزار برش روی سطح قطعه کار می کنند. به علت وجود سولفاتت منگنز طول پلیسه ها کوتاه تر می شوند. و نقش روان کار را نیز ایفا می کنند. و در نتیجه صافی سطح بیشتر می شود.

15- فسفر (P)

فسفر خاصیت ماشینکاری، براده برداری، شکنندگی در حالت سرد و استحکام در حالت گرم را افزایش داده. و مقاومت در برابر ضربه را کاهش می دهد.

16- تنگستن (W)

تنگستن کاربرد زیادی در تولید فولاد ابزار داشته و اخیراً در تولید فولادهای پر آلیاژ مقاوم در برابر حرارت نیز استفاده می شوند. سختی پذیری را افزایش می دهد و از افت سختی در دماهای بالا که امری رایج در نوک ابزار است جلوگیری می کند.

در تولید فولادهای ابزار بالأخص فولادهای ابزار تندبر، یکی از عناصر اصلی تنگستن است. در فولادهای تندبر زمینه ای ایجاد می کند که در حین تمپر نرم نمی شود. و کاربید بسیار سخت و مقاوم به سایش می باشند.

17- وانادیوم (V)

با افزودن وانادیم به فولادهای ابزار و آلیاژی سختی پذیری آنها افزایش می یابد. وانادیم به عنوان عنصر آلیاژی در فولادهای کربنی میکروآلیاژی استفاده می شود. و تنها به مقدار کمی کافی است. تاافزایش قابل توجهی در استحکام فولاد به دست آید. وانادیم از درشت شدن دانه های آستنیت جلوگیری می کند. وانادیم، مقاومت به سایش و حفظ دندانه های تیز و استحکام در دماهای بالا را افزایش می دهد. همچنین بخاطر ریز کردن دانه های آستنیتت، قابلیت جوشکاری را بهبود می بخشد.

18- تیتانیوم (Ti)

در فولادهای ضد زنگ نیز برای از بین بردن اثر مخرب کاربید کروم مورد کاربرد قرار می گیرد.

10-نیوبیم (Nb)

در فولادهای ضد زنگ اثری مشابه تیتانیوم را داشته و به تنهایی و یا به همراه تیتانیوم مورد استفاده قرار می گیرد. و در فولادهای آستنیتی، برای بهبود مقاومت خوردگی بین دانه ای و افزایش خواص مکانیکی در دماهای بالا استفاده می شود. در فولادهای مارتنزیتی، نیوبیوم سختی را کم کرده و مقاومت به تمپر را افزایش می دهد. مقدار نیوبیوم مورد نیاز در فولادهای کربنی و کم آلیاژی کم بوده و در حدود 0.05% نیوبیوم. افزایش قابل توجهی در استحکام فولاد را در پی دارد.

20- قلع (Sn)

نقطه تسلیم و مقاومت در برابر کشش فولاد را تغییر نمی دهد. ولی در نورد سرد مشکل زا می باشد. زیرا افزایش این عنصر در فولاد باعث ایجاد ترکیباتی می شود که دمای ذوب آنها پایین می باشد.

21- سرب (Pb)

باعث کم شدن خاصیت نورد در فولاد می شود. کیفیت سطحی فولاد را کم می کند. به دلیل افزایش خاصیت شکل گیری فولاد، در فولادهای اتومات بیشتر مورد استفاده می شود.

 

شرکت خشکه و فولاد پایتخت (( مدیریت : جواد دلاکان )) صنعتگران عزیز، افتخار داریم. که سی سال تجربه گرانبهای خویش را در زمینه عرضه انواع ورق آلیاژی. و انواع فولاد آلیاژی برای خدمت رسانی به شما هموطنان کشور عزیزمان ایران ارائه می دهیم. پیشاپیش از اینکه شرکت خشکه و فولاد پایتخت را جهت خرید خود انتخاب می نمایید سپاسگزاریم.ارتباط با ما:
۰۹۱۲۱۲۲۴۲۲۷
۰۹۳۷۱۹۰۱۸۰۷
تلفن: ۰۲۱۶۶۸۰۰۲۵۱
فکس: ۶۶۸۰۰۵۴۶

 

صفحه قبل 1 صفحه بعد